نام این امام همام موسی کاظم علیه السلام و القاب معروف ایشان، عبدصالح، باب الحوائج، صابر، امین و کاظم و ابوالحسن اول و ابوابراهیم کنیه امام هفتم است. پدر بزرگوار امام کاظم، امام صادق علیه السلام و مادرشان حمیده، از مهاجران اندلس است.
امام کاظم علیه السلام حدود بیست سال با پدر بزرگوارش امام صادق زندگی کرد، که پنج سال آن در سال های آخر حکومت طاغوتی امویان و چهارسال و نیم آن در زمان عبدالله سفاح(نخستین خلیفه عباسی) بود. نه سال و چند ماه آن در عصر دیکتاتوری منصور منصور دوانیقی سپری شد.
امام کاظم علیه السلام در این دوران در کنار پدر مانند ستاره در کنار ماه می درخشید و با دیدن دو بعد علمی و سیاسی زندگی پدر، در بعد علمی به مقامی رسید که خود مرجع و ملجأ فنون و علوم مختلف شد و در بُعد سیاسی، برخوردهای پدر را با خلفای طاغوتی اموی و عباسی مشاهده کرد و شیوه برخورد با آنها را آموخت، ایشان در راستای انقلاب فرهنگی و سیاسی پدر، شاهد انواع گوناگون برخوردهای علمی و سیاسی بود.
امام کاظم(ع) در 20 سالگی در سال 148 هجری قمری با شهادت پدر بزرگوارش، زمام امور امامت را به دست گرفت و در طول امامتشان که 35 سال است با چهار خلیفه عباسی رو در رو بود. امام موسی کاظم(ع)، 10 سال در زمان خلافت منصور دوانیقی، 10 سال در زمان مهدی عباسی، یک سال در زمان هادی عباسی و حدود 15 سال در زمان خلافت هارون الرشید زیست و هیچگاه در برابر خلفای ظالم عباسی سر خم نکرد و تسلیم نشد.
امام کاظم(ع) در ۱۰ سال آغاز امامت خود در عصر منصور دوانیقی با شدیدترین خفقان رو به رو بود، دشمنی و کینه منصور تا آنجا بود که پس از اطلاع از شهادت امام صادق(ع) برای فرماندارش در مدینه نوشت: اگر جعفربن محمد به شخص معینی برای جانشینی وصیت کرده او را احضار کن و گردنش را بزن، فرماندار مدینه در پاسخ نوشت: جعفربن محمد به پنج نفر وصیت کرده، 1-منصور دوانیقی، 2-محمدبن سلیمان(فرماندار مدینه)، 3-عبدالله بن جعفر، 4-موسی بن جعفر و 5-حمیده(همسر امام صادق(ع)) وصی حقیقی امام صادق(ع) فرزندش موسی بن جعفر(ع) بود و شیعیان خاص، به این موضوع آگاهی داشتند ولی امام صادق(ع) با این سیاست خواست جان امام کاظم را حفظ کند.
امام کاظم(ع) در این عصر همان شیوه پدر بزرگوارش را دنبال و حوزه علمیه را حفظ کرد و به تربیت شاگردان پرداخت و بر استحکام و گسترش حوزه افزود. امام کاظم (ع) در عصر منصور دوانیقی در مدینه می زیست اما در دوران خلافت مهدی عباسی چندین بار به اجبار به بغداد آورده و حتی در این زمان زندانی هم شدند و مهدی عباسی تصمیم به قتل امام کاظم(ع) داشت که موفق نشد و با مرگ مهدی عباسی، پسرش هادی یکسال خلافت کرده و فرصتی برای درگیری با امام نداشت.
بیشترین دوران امامت امام موسی کاظم(ع) در عصر هارون الرشید، پنجمین دیکتاتور و طاغوت بزرگ عباسی بود، امام پانزده سال در برابر این جرثومه پلید از موضع قاطع خود دفاع کرد و تا لحظه شهادت در برابر هارون ایستاد و مرعوب تهدید و فشار او قرار نگرفت و فریب تطمیع و ظاهر سازی اش را نخورد. همچنین شیعیانش را به شدت از همکاری با هارون نهی می کرد. هارون از هر راهی وارد می شد نمی توانست امام کاظم(ع) را تسلیم یا ساکت کند، سرانجام تصمیم به قتل آن حضرت گرفت.
قتل امام که یک مرجع بزرگ و شخصیت عظیم جامعه اسلامی بود ساده نبود، از این رو هارون تصمیم گرفت امام را زندانی کند و تحت شکنجه های شدید به شهادت برساند. از این پس آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد و بین 7 تا 10 سال در زندان های مختلف هارون بود. با این که امام در زندان در سخت ترین وضع به سر می برد، هارون نتوانست وجود امام را تحمل کند و سرانجام با خرمای زهرآگین، امام را مسموم کرد و امام در 25 رجب سال 183 هجری قمری در سن 55 سالگی در بغداد به شهادت رسیدند.
امام موسی کاظم(ع) در گفتار، رفتار، اخلاق نیک و عبادت سرآمد بود. توجه به بینوایان، مشورت با غلامان و احترام به آنها، صلابت و عزت نفس در برابر ترفندهای هارون، سخاوت و کرَم از ویژگی های بارز این امام همام است.
زکیه دوستکام، مدیرگروه معارف دانشگاه بجنورد با اشاره به تغییر خلافت از امویان به عباسیان در زمان امام کاظم(ع) می گوید: 10 سال امامت حضرت که با خلافت منصور عباسی همزمان است، اوج شکنجه، فشار و خفقان بود و منصور به هر طریقی مانع فعالیت امام و شیعیان می شد، اما گستردگی فعالیت فرهنگی امام صادق(ع) و امام موسی کاظم(ع) به حدی بود که چاره ای جز شکنجه و زندانی کردن شیعیان نداشت.
وی می افزاید: امام موسی کاظم(ع) در 10 سال امامتش در زمان منصور عباسی در خانه کنترل شدید می شدند و شیوه ارتباط ایشان با یارانش مستقیم نبود و در قالب فردی روغن فروش، پارچه فروش و... به خانه حضرت رفت و آمد می کردند.
وی با بیان اینکه امام موسی کاظم(ع) هم رویه فرهنگی و تربیت شاگرد را مطابق با پدر بزرگوارش ادامه دادند، عنوان می کند: سازمان وکالت که در زمان امام صادق(ع) شکل گرفت، امام موسی کاظم(ع) آن را مستحکم کرد و هنگامی که خلفای عباسی متوجه وکلای امام در نقاط مختلف جهان شدند، با شدت بیشتری به سرکوب شیعیان پرداختند.
وی با تاکید بر اینکه شدت تعقیب شاگردان و شیعیان امام از سوی دستگاه خلافت سبب گسترش اسلام می شد، بیان می کند: امام در این زمان زندانی خانگی بود اما پس از منصور در زمان مهدی عباسی، چندبار به بغداد احضار شدند، چرا که گسترش شیعه سبب وحشت بیشتر دستگاه خلافت می شد و ترس از قیام مسلحانه شیعیان، عباسیان را به سرکوب بیشتر شاگردان و شیعیان وا می داشت.
وی تصریح می کند: امام موسی کاظم(ع) عالم ترین، سخاوتمند ترین و بردبارترین فرد زمان خودش بود که سبب وحشت عباسیان می شد، به گونه ای که با خلافت هارون، امام در سال 170 هجری زندانی شد و از سال 178 تا 183 هجری قمری به طور متوالی در زندان بود و در سیاهچال های عباسی به دست بدترین زندان بان ها شکنجه می شد.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: با بررسی دوران امامت موسی کاظم(ع) متوجه شدت خفقان می شویم، به گونه ای که شیعیان اجازه ابراز ارادت به امام را نداشتند و هارون عباسی به هر بهانه ای به دستگیری امام اقدام می کرد.
دوستکام افزود: هشام بن حکم، محمدبن ابی عمیر، علی بن یقطین و یونس بن عبدالرحمان از جمله شاگردان امام هستند که از هر لحاظ برجسته و دارای مقام علمی بالایی بودند و این شاگردان و وکلای امام که به طور کامل با مبانی شیعه آشنا بودند، شبهات مردم را پاسخ می دادند و در راستای ترویج اسلام تلاش می کردند.
وی عنوان می کند: هارون پس از مسمومیت و به شهادت رساندن امام موسی کاظم(ع) از ترس قیام مردم، علمای دربار را جمع کرد و پیکر مطهر امام را روی پل بغداد گذاشت، تا آن ها تایید کنند که امام موسی کاظم(ع) به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، اما با این کار نزد شیعیان رسواتر شد.
وی می گوید: روایات و احادیثی که از امام موسی کاظم(ع) جمع آوری شده است دارای جنبه های مختلف حقوقی، اقتصادی، اعتقادی، فرهنگی و سیاسی است که در هر بخش شیوه رفتار در جامعه اسلامی و رعایت حقوق یکدیگر، حکومت داری، تجارت و... برای مردم تبیین شده است.
منابع: سیره14معصوم؛ محمد محمدی اشتهاردی- اعیان الشیعه ج2- اصول کافی ج1
ارسال نظرات